سریال لئونا

هوا بارانی است. حوصله بچه ها سر رفته است. لئونا و برادر کوچکترش (لئو) به اتاق کار والدین می روند و آن جا با رنگ انگشتی بازی می کنند. هر دو سراپا رنگی می شوند. پیش بابا می روند و او آن دو را تمیز می کند. بعد خانوادگی می روند تا با رنگ انگشتی نقاشی کن... بیش تر ند. بابا شیر برای برداشتن قوطی رنگ ها از روی قفسه روی چهار پایه می رود، اما پایش می لغزد و زمین می افتد. همگی رنگی می شوند

لئونا و لئو در خانه مامان بزرگ و بابابزرگ در حال ماشین بازی اند. ماشین آن ها به کمد برخورد می کند و آن ها را کنجکاو می کند تا کمد را باز کنند. آن ها لباس های مامان بزرگ و بابابزرگ را از کمد بیرون می آورند و می پوشند و ادعا می کنند مامان بزرگ و باباب... بیش تر زرگ اند.مادربزرگ برای عصرانه کیک می آورد و آن ها برای خوردن کیک مورد علاقه شان لباس ها را در می آورند

لئونا، لئو و داداش در حال بازی کردن در محوطه بیرونی خانه هستند. هوا تیره می شود و باد شروع به وزش می کند . آن ها به خانه می روند تا هوا بهتر شود. اما صدای رعدوبرق آن ها را نگران می کند . داداش و مامان و بابا با طرح یک بازی سرگرم می شوند . بازی این گ... بیش تر ونه است که رعد و برق مثل یک شیر قوی می غرد و بچه ها می توانند با صدای رعد بغرند

لئونا و لئو با کمک مامان یک بادبادک می سازند و خانوادگی برای بادبادک بازی به ساحل می روند. نخ بادبادک جدا می شود و باد آن را با خود بالای یک تپه ی ماسه ای می برد . آن ها برای پایین آوردن بادبادک بالای تپه می روند اما همگی قل می خورند.