Close
Search History
      Film Shenaye Parvaneh ( Butterfly Stroke )

      Film Shenaye Parvaneh ( Butterfly Stroke )

      96 % (503)
      Recommended for
      Directed by: mohammad kart
      02:00:48 - 2019 - Subtitled - HD

      Stars

      loader

      ... See more

      Cast

      loader

      ... See more

      Reviews

      «شنای پروانه» دو نقطه قوت بزرگ دارد که نمی توان به آسانی از کنارشان عبور کرد، اولی ضرباهنگ دقیق و سنجیده کار است که در تمام حدود دو ساعت زمان فیلم که زمانی بیشتر از اکثریت آثار سینمایی است، نمی افتد و تماشاگر را درگیر و متصل با روایت نگه می دارد و دوم شیوه گره گشایی چالش بزرگ فیلم یعنی شناسایی هویت آمرین و عاملین تصویر گرفتن غیرقانونی از استخر زنانه است که برای روایت آن مسیر دقیق و فکر شده ای پیموده شده است؛

      شنای پروانه ساخته محمد کارت ترکیبی از سینمای داستانی و مستند است که ارجاعات مشخصی به روزگار معاصر دارد. فیلمی که در برخی سکانس ها به شکل بی رحمانهای خشونت عریان در زیر متن جغرافیای جنوب شهر را به تصویر میکشد و صراحتی مثال زدنی در نقد طبقهای دارد که خود را به اصطلاح خوب مینامد. جماعتی که می خواهد خود را ادامه عیاری و لاتی با سابقه دیرینه در فتوت و جوانمردی جا بزند اما انگار در دوران معاصر از آن فرهنگ تنها نامی مانده و ناجوانمردی و نابودی هر آن چه که می توان اخلاق نامید جایگزین آن شده است.

      خیلی ها می گویند «شنای پروانه» ادامه دهندۀ جریانی ست که از میانه های دهۀ نود با دو فیلمِ «سعید روستایی» و «مغزهای کوچکِ زنگ زده»ی «هومن سیّدی» آغاز شده است؛ آثاری که روایت گرِ زندگیِ مردمانِ حاشیه نشین و مطرودِ جامعۀ شهریِ مدرنِ ایران اند. امّا «شنای پروانه» بیش از این ها به اتمسفرِ آثارِ مستندِ خودِ «محمّد کارت» نزدیک است و مهم تر آن که می کوشد درامِ به اصطلاح اجتماعیِ جنوبِ شهری را با مؤلّفه های ژانرهای تریلر و معمّایی درهم آمیزد و برپایۀ الگوی درامِ مبتنی بر جست وجو یک قصّۀ پُراوج وفرودِ سه پرده ای- که البته در پردۀ میانی اش به الگوی درامِ ایستگاهی هم نزدیک می شود- را روایت کند.
      فیلم نامۀ «شنای پروانه»- که حاصلِ هم کاریِ «محمّد کارت» با «حسین امیری دوماری» و «پدرام پورامیری» است- با تکّیه بر این که می کوشد از ابتدا تا پایان قصّه ای مهیّج و در چهارچوبِ الگوهای ژانر را تعریف کند (نکته ای که بسیاری از فیلم های به اصطلاح قصّه گوی جریانِ اصلیِ سینمای مان فراموش کرده اند و یا از پسِ انجام دادن اش ناتوان اند)، پتانسیلِ درگیرکردنِ مخاطب را دارد که این ویژگی، در اوجِ یکّه تازیِ جریانِ ناخواستۀ «پرهیز از داستان گوییِ درست و قاعده مند در سینمای امروزِ ایران»، یک امتیاز برای فیلمِ «محمّد کارت» به شمار می آید. با کم تر متر و معیاری می شود «شنای پروانه» را فیلمِ بدی دانست.

      «شنای پروانه» در یک مسیر مشخص حرکت می کند، شخصیت ها به درستی معرفی می شوند و کارکرد آن ها در تداوم داستان نقش مهمی دارد. بستر سازی داستانی برای خلق چنین فیلمی نیازِ مهمی به رویکرد روانشناختی دارد و فیلمساز به درستی توانسته از موقعیت جغرافیایی بهره گیری و با خلق یک حادثه، اتفاق های دیگر را در راستای موضوع اصلی اضافه کند. فیلمساز در به کارگیری موقعیت ها آنچنان از لحاظ ساختاری و خلق موقعیت سنگ تمام گذاشته است که نمی شود حتی یک لحظه چشم از پرده برداشت، به طوری که تداوم و پیگیری رخداد ها و ایجاد بحران در شکلی نمایشی تماشاگر را درگیر می کند.
      چیدمان رخداد ها و گره افکنی های متعدد آنقدر جسورانه است که جایگاه پژوهش در کار نویسندگی را پررنگ می کند. نوع روایت و لحن در فیلمنامه است که شنای پروانه را جلو می برد و فیلمساز مسیر قصه گویی اش را با تعلیق های بجا گره می زند و این تعلیق ها تقلبی نیستند و هدف آن ها کشش درام و ایجاد موقعیت برای گره گشایی است و محمد کارت روند قصه گویی اش را اگر چه بر اساس یک بحران چیده است، اما گره های ایجاد شده در فیلم به واقع گرا بودنِ موضوع به عنوان یک معضل اجتماعی کمک کرده و باعثِ تداوم قصه شده است، به طوری که در هیچ یک از فصل های فیلم ریتم قصه افت نمی کند.