Close
Search History
      Film هایلایت ( Highlight )

      Film هایلایت ( Highlight )

      68 % (130)
      Recommended for
      Directed by: Asghar Naeemi
      01:20:31 - 2017 - No subtitles - HD

      Stars

      loader

      ... See more

      Cast

      loader

      ... See more

      Reviews

      داستان فیلم درباره تصادفی است که در جاده شمال اتفاق می افتد. زن و مردی به نام نسرین و کوروش بر اثر تصادف به کما می روند و سپس خانواده هایشان متوجه می شوند این زن و مرد بدون آن که نسبتی داشته باشند در ماشین بوده اند. هم نسرین و هم کوروش متاهل هستند و پس از تصادف همسرانشان می فهمند که به آن ها خیانت شده.
      نامزد نسرین، سعید با بازی پژمان بازغی و لیلی همسر کوروش با هنرنمایی آزاده زارعی در بیمارستان با یکدیگر ملاقات می کنند و بین شان رابطه ای عاطفی شکل می گیرد. آن ها تصمیم می گیرند به دلیل خیانتی که بهشان شده، با یکدیگر از شرکای زندگی شان انتقام بگیرند. در ادامه کوروش که در کما رفته بود می میرد و نسرین به هوش می آید و سعید در کشمکش قرار می گیرد که نسرین را ببخشد یا نبخشد.
      آنتوان چخوف داستان نویس معروف روسی جمله معروفی دارد که می گوید: «اگر در فصل اول تفنگی را نشان دادید باید در فصل های بعدی شلیک کند». در فیلمنامه بیشتر از داستان و رمان باید تمامی عناصر در خدمت پیرنگ داستانی باشند. در فیلم هایلایت شخصیت هایی هستند که بود و نبودشان فرقی ندارد، برادر شوهر لیلی، کیوان با بازی سام قریبیان و خواهر لیلی، الهه حصاری اگر در فیلم نبودند هم خللی در فیلمنامه رخ نمی داد. می شد اصلا بازیگران مطرحی برای این شخصیت های مکمل که در حد یک تیپ باقی می مانند به کار گرفته نشوند. شخصیت های مکمل در فیلمنامه برای کمک به شخصیت اصلی ساخته و پرداخته می شوند اما در فیلم هایلایت چنین نقشی نداشتند.
      داستان فیلم هایلایت سطحی و کلیشه بدون اندکی غافل گیری همراه با نواقص علی و معلولی متعدد است. رابطه عاطفی لیلی و سعید به درستی پرداخته نمی شود، ما در فیلم فقط می بینیم از مکانی به مکان دیگر می روند و مخاطب اندکی حس نمی کند که این دو رابطه عاطفی با یکدیگر دارند. شاید بهتر متوجه شویم که سعید سیگار یا ماشینش را بیشتر از لیلی دوست دارد. از همان ابتدا داستان قابل حدس است.

      مهمترین بخش "هایلایت" ارتباط افراد خیانت دیده با یکدیگر است. زن و مردی که در شرایطی سخت به سر می برند. از یک طرف، شریک زندگی شان در بیمارستان به کما رفته و از طرف دیگر آنها باید با مسئله خیانت نیز کنار بیایند. ارتباط این دو با یکدیگر در عجیب ترین شرایط ممکن آغاز می شود. فیلمنامه بی آنکه مقدمه چینی لازم را برای شکل گیری ارتباطی حتی معمولی داشته باشد، آنها را در کنار یکدیگر به این رستوران و آن رستوران می برد تا این سوال شکل بگیرد که چه تناسبی میان رفتار آنها با موقعیتی که در آن قرار گرفته اند وجود دارد! اما بخش عجیب تر ماجرا دیالوگ های به شدت تصنعی و خسته کننده ای است که دائم از یک سکانس به سکانس دیگر منتقل شده و تکرار می شود. دیالوگ هایی که زمان مفید فیلمنامه را کاهش داده و حوصله تماشاگر را هم با چالشی جدی مواجه می کند.
      "هایلایت" می توانست بستر شکل گیری یک درام روانشناختی را مهیا نماید و یا قصه را به سمت انتقام جویی سوق دهد. حتی این گزینه نیز در مقابل سازندگان قرار داشت که به نسبت اتفاقی که رخ داده، به ذهن دو شخصیت ورود نماید و چالش های آنها در مواجه با حقیقت تلخ زندگی شان را مورد بررسی قرار دهد.