Close
Search History
      Film Fereshte Ha Ba Ham Miayand ( Angels Come Together )

      Film Fereshte Ha Ba Ham Miayand ( Angels Come Together )

      88 % (47)
      Recommended for
      Directed by: Hamed Mohammadi
      01:20:10 - 2013 - No subtitles

      Stars

      loader

      ... See more

      Cast

      loader

      ... See more

      Reviews

      فرشته ها باهم می آیند اولین تجربه حامد محمدی به عنوان فیلم ساز است. نیمه ابتدایی فیلم ترسیم جزئیات زندگی احمد و لیلا است. خانه کوچک اما خوش آب و رنگ آن ها و تلاش خالصانه احمد برای مهیاکردن زندگی بهتر برای همسرش با ورود به زندگی خصوصی او به تصویر درمی آید. بعد از طلا و مس، این اولین بار است که چنین تصویری از زندگی یک طلبه می بینیم و تلاش اصلی محمدی در جهت آن است که هرچه بیشتر احمد را به شخصیتی ساده و قابل هم ذات پنداری برای بیننده تبدیل کند.
      رابطه احمد با صاحب خانه و دخترش، رابطه این قشر را با جامعه ای بزرگ تر به تصویر می کشد و فرصتی است تا لحن طنز آشنای محمدی هم جایی در روایت پیدا کند. صاحب خانه هر بار به احمد می رسد از او می خواهد برایش کاری در یکی از ادارات دولتی انجام دهد و دختر صاحب خانه هم با نفرتی آشکار با احمد روبرو می شود. چنین تقابلی است که توهم عامه مردم از زندگی یک طلبه را تغییر می دهد و به محمدی کمک می کند علاوه بر طنزپردازی، شکاف میان مردم و روحانیت را به تصویر درآورد.

      در نگاه اول «فرشته ها با هم می آیند» فیلمی به نظر می رسد که می خواهد درباره ی یک شغل خاص و مشقاتش سخن بگوید. یعنی اینکه جوانی در این جامعه یک پیشه را به عنوان آینده کاری و زندگی خود در نظر گرفته و تمام سختی ها و حواشی اطرافش را نیز پذیرفته است. حال این پیشه در این فیلم بحث طلبگی و روحانیت است که اتفاقا با توجه به شرایط متفاوت و مختلف افراد حاضر در این حوزه در کشور ما و محدودیت هایی که در سینما همواره در پرداختن به آن ها وجود داشته، جذابیت های بیشتری نیز برای عامه ی مردم می تواند داشته باشد. زیرا مردم همیشه تعداد خاصی از این افراد را دیده و حرف هایشان را شنیده اند و شاید طی طریق طلبگی تا به اجتهاد رسیدن یک فرد، مسیر جالب و پرچالشی باشد که مانند هر شغل و حرفه دیگری مشکلات، سختی ها و فضای خاص خود را دارد.
      لیلا باردار است و احمد نیز همزمان هم به حوزه می رود هم کار برق کشی ساختمان را انجام می دهد. این شروع فیلم، بیننده را به این سمت سوق می دهد که نگاه فیلمساز، نگاهی در مورد سختی های زندگی یک طلبه است که این پیشه را به عنوان شغل و حرفه برگزیده، اما شرایط قطعا آن چیزی نیست که ایده آل و یا حتی خوب به نظر برسد.

      نمایش زندگی یک طلبه به عنوان یک آدم از جامعه
      گاهی تا می گوییم طلبه تصور می کنیم با موجودی غیر زمینی سر و کار داریم که وصله ناجور به مردم است.
      اما حقیقتا طلبه یک آدم است که آمده به جایی به نام حوزه که در حال حاضر تفاوت آن چنانی با دانشگاه ندارد الا در سبک آموزش و لباس مخصوص.
      طلبه های بسیاری هستند که با مشکلات مالی متعددی سر و کار دارند و بر خلاف هجمه ای که علیه سازمان روحانیت است ضعیف ترین قشر مردم همین طلاب هستند. شهریه ای که طلاب متاهل تا ۶ سال اول می گیرند چیزی در حدود ۳۰۰ تومان است.

      نویسنده و کارگردانِ فیلم که نویسنده ی « طلا و مس » هم بوده، سرخوش از موفقیت آن فیلم ـ که نزدیک شده بود به زندگی یک روحانی جوان و تلاش کرده بود با نگاهی واقع بینانه، برخلافِ خط قرمزی که همیشه دور این قشر کشیده شده و اجازه ی نزدیک شدن به خلوت شان را نمی دهد، وارد زندگی روزمره ی او شود و از فراز و فرود و گرفتاری هایش، همچون همه ی آدم های دیگر، پرده بردارد ـ فیلم اولش را با نوشته ی خودش می سازد و البته دوباره درباره ی یک طلبه ی جوان. شاید میرکریمی با « زیر نور ماه »، بابِ خوبی گشود برای نزدیک شدن به این قشر که البته در آنجا، زندگی خانوادگی طلبه ی جوان را نمی دیدیم. بهرحال « طلا و مس » به رقم همه ی ضعف هایش، فیلم شیرین و موفقی بود که با ریزه کاری هایی، زندگی سید رضا را با تمام مشکلاتش به بیننده نشان می داد و البته شاه بیتِ فیلم، سکانس پایانی اش بود که سیدرضا، پشت درِ بسته ی اتاقِ وعظ استاد، ترجیح می دهد کفش های شاگردان را جفت کند تا اینکه وارد کلاس شود. حالا در اینجا، محمدی، دوباره همه چیز را تکرار می کند با این تفاوت که احمد، به جای جفت کردنِ کفش ها، پشت درِ کلاس وعظ استاد، نماز به جا می آورد.